از پیله تا پروانه شدن
جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۰۱ ق.ظ
البته در سالهای اخیر و با جمع آوری
قرارگاه اشرف که نتیجۀ سالها و ماه ها زحمات خانواده و افشاگری آنها بوده ،
تعداد زیادی توانسته اند این قنداق تنگ را بشکافند و هم پرواز با پروانه
ها شوند و بدرستی که ،ایزد منان طبیعت پیله ومبدل شدن و بعد از آنرا پرواز و
رهایی انتخاب نموده و هیچ عنصر و قدرتی نمی تواند مانع آن گردد

در مناسبات فرقه ای سازمان مجاهدین به
گرداگرد تمامی افراد پیله ای تنیده میشود و افراد سالیان سال در این حصار
پیله ای شکل باقی می مانند با این تفاوت فاحش که محصول پیله، پروانه شدن و
رهایی ست اما حاصل و آیندۀ فرقه پوچی و فسیل شدن می باشد و اکثر افراد
گرفتار درصدد شکافتن این پیله هستند. اما تاروپود عنکبوتی تشکیلات رجوی
ملعون آنچنان چسبناک و لایه به لایه است که جدا شدن و رهایی از آن کار ساده
و آسانی نیست و ورود و خروج با فیلترهای طبقه بندی شده کنترل میشود البته
این فیلترها خود آدم ها و مزدوران رجوی اند که به نام مسئول برادر برای
افراد از طرف تشکیلات، اجباری انتخاب می شوند و بعضی از آنها نیز پنهانی
نفرات را کنترل می کنند و در صورتیکه فرد و یا افرادی بخواهند تصمیمی برای
جدا شدن بگیرند با شستشوی مغزی و فشارهای روحی مواجه می شوند و با تعهد
گرفتن های مکتوب و دست نوشته های اجباری ، پیلۀ موجود تنگ تر و تنگ تر
میگردد و هرچه اعتراض و اصرار کنی با برخورد شدید تر مناسباتی و در نهایت
انفرادی مواجه میشوی ،هرگونه اعتراض چه صریح و چه با زبان دیگری در قالب
شعر و طنز وغیره که باشد، سم پاشی و به اصطلاح شخم زدن تشکیلات فرقه ای
محسوب می گردد و دیگر هیچ راهی نیست جز تسلیم . به خاطر دارم که یکروز در
کار گروهی بیت شعری را از یک خوانندۀ قدیمی به نام ستار با این متن زمزمه
کردم :
به گرداگرد من یک پیلۀ تنگ ........ می بایست ازاین پیله رها شم
می خام بشکافم این قنداق تنگو ...... که هم پرواز با پروانه ها شم .
که بعد از اتمام کار با همچنان برخوردی مواجه شدم که فکرش هم نمی کردم که کار به بازجویی توسط اف جی (فرمانده) قرارگاه رسید و با توهین، به مزدوری و یارگیری علیه مناسبات متهم شدم. حال با تداعی این خاطره و مصداق واقعی در فضای آزاد این متن را تنظیم نمودم ، بماند...
البته در سالهای اخیر و با جمع آوری قرارگاه اشرف که نتیجۀ سالها و ماه ها زحمات خانواده و افشاگری آنها بوده ، تعداد زیادی توانسته اند این قنداق تنگ را بشکافند و هم پرواز با پروانه ها شوند و بدرستی که ،ایزد منان طبیعت پیله ومبدل شدن و بعد از آنرا پرواز و رهایی انتخاب نموده و هیچ عنصر و قدرتی نمی تواند مانع آن گردد .
به آرزوی پرواز تک تک پروانه های گرفتار درفرقۀ مخوف و مخرب رجوی ملعون که همچون عنکبوت ، از پیله تا پروانه شدن می هراسد.
بیژن - کرجبه گرداگرد من یک پیلۀ تنگ ........ می بایست ازاین پیله رها شم
می خام بشکافم این قنداق تنگو ...... که هم پرواز با پروانه ها شم .
که بعد از اتمام کار با همچنان برخوردی مواجه شدم که فکرش هم نمی کردم که کار به بازجویی توسط اف جی (فرمانده) قرارگاه رسید و با توهین، به مزدوری و یارگیری علیه مناسبات متهم شدم. حال با تداعی این خاطره و مصداق واقعی در فضای آزاد این متن را تنظیم نمودم ، بماند...
البته در سالهای اخیر و با جمع آوری قرارگاه اشرف که نتیجۀ سالها و ماه ها زحمات خانواده و افشاگری آنها بوده ، تعداد زیادی توانسته اند این قنداق تنگ را بشکافند و هم پرواز با پروانه ها شوند و بدرستی که ،ایزد منان طبیعت پیله ومبدل شدن و بعد از آنرا پرواز و رهایی انتخاب نموده و هیچ عنصر و قدرتی نمی تواند مانع آن گردد .
به آرزوی پرواز تک تک پروانه های گرفتار درفرقۀ مخوف و مخرب رجوی ملعون که همچون عنکبوت ، از پیله تا پروانه شدن می هراسد.
۹۴/۰۵/۰۹