سال 95 پایانی برای سازمان مجاهدین خلق
چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ق.ظ
پرونده سیاه: همگان می دانند که شعار سرنگونی بعنوان یک چسب تشکیلاتی در
سازمان، بسیار مهم و استراتژیک است و در واقع بهانه ماندن در سازمان بحساب
می آید، حال اگر سازمان به ناچار و از سر استیصال مجبور به فراموش کردن این
شعار شده است، معنای آن بی اثر شدن این شعار است که نه تنها دیگر اثر
مثبتی در تشکیلات ندارد، بلکه تکرار آن تأثیر معکوس خواهد داشت، بنابراین
وقتی این بهانه را از اعضای سازمان بگیرید، تشکیلات آن مانند کشیدن نخ
تسبیه مهره های آن فرو خواهد ریخت....
قبل از ورود به موضوع و اثبات اینکه امسال
یعنی سال 1395 خورشیدی سال پایانی فعالیت مجاهدین خلق خواهد بود، لازم است
مواردی را توضیح دهم:
1- ممکن است گفته شود که جداشدگان تقریباً چندین سال است وعده این را می دهند که مجاهدین خلق پایان خواهند یافت، ولی این موضوع تابحال محقق نشده است، اما جواب چند وجهی است.
الف) اینکه در واقع سازمان مجاهدین خلق از زمانی که حامی و پدرخوانده خود (صدام حسین) را از دست داد و به تبع آن دیگر نتوانست از بودجه های کلان نفتی کشور عراق ارتزاق کند و از زمانی که پایگاه مهم و استراتژیک خود )اشرف) را از دست داد، پایان یافت و دچار فروپاشی گردید و اگر هم هنوز جار و جنجالی می کند و گاهاً فیل تبلیغاتی هوا می کند، از سر ناچاری است و برای دلخوش کنک تشکیلاتی و اینکه مختصر حقوق مستمری آنان از طرف عربستان، قطر، اسرائیل و آمریکا قطع نشود.
همه می دانند که سازمان مجاهدین خلق بنام مسعود رجوی شناخته می شوند و مسعود رجوی سالهاست که غایب و در انزوا بسر می برد و حتی عده ای معتقدند که از یک بیماری مهلک رنج می برد و از لحاظ تشکیلاتی کنار گذاشته شده است، حال شما بگوئید آیا این زندگی و حیات نباتی سازمان مجاهدین خلق چیزی شبیه به مرگ و فروپاشی نیست؟!
ب) و اما جواب دوم اینکه گیرم که جداشدگان در تحلیل خود مقداری اشتباه کرده باشند، آیا این تحلیل ها از تحلیل های سرنگونی مجاهدین آبکی تر است که نزدیک به 40 سال است وعده آن را می دهند؟! بقول معروف این به آن در.
2- تمامی اسناد و مدارک و مشاهدات خبر از این می دهد که نظام جمهوری اسلامی ایران در حال مذاکرات موفق با غرب بوده و دروازه های اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و اجتماعی خود را به روی غرب باز کرده است و تقریباً اکثر تحلیلگران و آمارگیرهای بین المللی، آینده ای پر از رونق اقتصادی و سیاسی را برای ایران پیش بینی می کنند و بنابر یک معادله ریاضی ساده می توان گفت هرچقدر در دو جبهه رقیب، یک جبهه بالا برود و اوج بگیرد، جبهه مقابل به مرحله سقوط وفروپاشی نزدیکتر خواهد شد.
اگر ما جداشدگان بعد از سالها همکاری با سازمان مجاهدین مدعی فروپاشی این سازمان در سال آتی هستیم، بدون دلیل و مدرک سخن نمی گوییم، بلکه ابتدائاً اشاره ای بر تغییر شعار نوروزی رهبری مجاهدین (مریم رجوی) می کنیم که بجای شعار استراتژیک سرنگونی از شعار سرفرازی استفاده کرد.
واقعیت این است همگان می دانند که، شعار سرنگونی بعنوان یک چسب تشکیلاتی در سازمان بسیار مهم و استراتژیک است و در واقع بهانه ماندن در سازمان بحساب می آید، حال اگر سازمان به ناچار و از سر استیصال مجبور به فراموش کردن این شعار شده است، معنای آن بی اثر شدن این شعار است که نه تنها دیگر اثر مثبتی در تشکیلات ندارد، بلکه تکرار آن تأثیر معکوس خواهد داشت، بنابراین وقتی این بهانه را از اعضای سازمان بگیرید، تشکیلات آن مانند کشیدن نخ تسبیه مهره های آن فرو خواهد ریخت.
بقول معروف می گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست، امسال در ایران بارش باران و برف و نعمت های اللهی بعد از سالها خشکسالی بسیار قابل توجه بود، مراتع سرسبز شد، رودخانه های فصلی و دائمی پر از آب شدند و رحمت و برکت و سرسبزی اکثر مناطق کشور را درنوردید و این بهار زیبا انگار که نوید زایش و تولدی نو و جدید را می دهد، تولدی که ایران زمین در انتظارش بود و عطر و بوی بهاری او همه جا را فرا گرفته است.
1- ممکن است گفته شود که جداشدگان تقریباً چندین سال است وعده این را می دهند که مجاهدین خلق پایان خواهند یافت، ولی این موضوع تابحال محقق نشده است، اما جواب چند وجهی است.
الف) اینکه در واقع سازمان مجاهدین خلق از زمانی که حامی و پدرخوانده خود (صدام حسین) را از دست داد و به تبع آن دیگر نتوانست از بودجه های کلان نفتی کشور عراق ارتزاق کند و از زمانی که پایگاه مهم و استراتژیک خود )اشرف) را از دست داد، پایان یافت و دچار فروپاشی گردید و اگر هم هنوز جار و جنجالی می کند و گاهاً فیل تبلیغاتی هوا می کند، از سر ناچاری است و برای دلخوش کنک تشکیلاتی و اینکه مختصر حقوق مستمری آنان از طرف عربستان، قطر، اسرائیل و آمریکا قطع نشود.
همه می دانند که سازمان مجاهدین خلق بنام مسعود رجوی شناخته می شوند و مسعود رجوی سالهاست که غایب و در انزوا بسر می برد و حتی عده ای معتقدند که از یک بیماری مهلک رنج می برد و از لحاظ تشکیلاتی کنار گذاشته شده است، حال شما بگوئید آیا این زندگی و حیات نباتی سازمان مجاهدین خلق چیزی شبیه به مرگ و فروپاشی نیست؟!
ب) و اما جواب دوم اینکه گیرم که جداشدگان در تحلیل خود مقداری اشتباه کرده باشند، آیا این تحلیل ها از تحلیل های سرنگونی مجاهدین آبکی تر است که نزدیک به 40 سال است وعده آن را می دهند؟! بقول معروف این به آن در.
2- تمامی اسناد و مدارک و مشاهدات خبر از این می دهد که نظام جمهوری اسلامی ایران در حال مذاکرات موفق با غرب بوده و دروازه های اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و اجتماعی خود را به روی غرب باز کرده است و تقریباً اکثر تحلیلگران و آمارگیرهای بین المللی، آینده ای پر از رونق اقتصادی و سیاسی را برای ایران پیش بینی می کنند و بنابر یک معادله ریاضی ساده می توان گفت هرچقدر در دو جبهه رقیب، یک جبهه بالا برود و اوج بگیرد، جبهه مقابل به مرحله سقوط وفروپاشی نزدیکتر خواهد شد.
اگر ما جداشدگان بعد از سالها همکاری با سازمان مجاهدین مدعی فروپاشی این سازمان در سال آتی هستیم، بدون دلیل و مدرک سخن نمی گوییم، بلکه ابتدائاً اشاره ای بر تغییر شعار نوروزی رهبری مجاهدین (مریم رجوی) می کنیم که بجای شعار استراتژیک سرنگونی از شعار سرفرازی استفاده کرد.
واقعیت این است همگان می دانند که، شعار سرنگونی بعنوان یک چسب تشکیلاتی در سازمان بسیار مهم و استراتژیک است و در واقع بهانه ماندن در سازمان بحساب می آید، حال اگر سازمان به ناچار و از سر استیصال مجبور به فراموش کردن این شعار شده است، معنای آن بی اثر شدن این شعار است که نه تنها دیگر اثر مثبتی در تشکیلات ندارد، بلکه تکرار آن تأثیر معکوس خواهد داشت، بنابراین وقتی این بهانه را از اعضای سازمان بگیرید، تشکیلات آن مانند کشیدن نخ تسبیه مهره های آن فرو خواهد ریخت.
بقول معروف می گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست، امسال در ایران بارش باران و برف و نعمت های اللهی بعد از سالها خشکسالی بسیار قابل توجه بود، مراتع سرسبز شد، رودخانه های فصلی و دائمی پر از آب شدند و رحمت و برکت و سرسبزی اکثر مناطق کشور را درنوردید و این بهار زیبا انگار که نوید زایش و تولدی نو و جدید را می دهد، تولدی که ایران زمین در انتظارش بود و عطر و بوی بهاری او همه جا را فرا گرفته است.
