سراب مجاهدین

کسانیکه زمانی همه چیزشان بدست سازمان به تاراج رفت خواهان بازگشت اسرای تحت اسارت این سازمان وحمایت از خانواده های آنان برای ملاقات فرزندان خود می باشند

سراب مجاهدین

کسانیکه زمانی همه چیزشان بدست سازمان به تاراج رفت خواهان بازگشت اسرای تحت اسارت این سازمان وحمایت از خانواده های آنان برای ملاقات فرزندان خود می باشند

۵۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

این گروه تروریستی برای بقای خویش و برای تداوم استراتژی ترور با گروههای تروریست خطرناکی همچون القاعده و داعش همپیمان شده است، به آنان کمک می کند و تجارب خود را در اختیارشان می گذارد.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۰۴
مانی احمدی
سید امیر موثقی، وبلاگ امیر موثقی، سی و یکم می ۲۰۱۶:…  در روزها و هفته های گذشته فرقه تروریستی رجوی با به راه انداختن برنامه های ویژه برای سال گرد خشونت و ترور در سیمای ازادی خودش را برای یک گرد همایی دیگر در کشور فرانسه اماده می کند . بله بسیاری از مزدوران و جیره خواران این فرقه در کشور های اروپایی به راه افتاده اند تا همانند سالهای گذشته از ملیتهای مختلف سیاهی لشکر رزرو کنند برای …



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۰۸
مانی احمدی
جلسه ای داشتیم و جداشدگان و خانواده های اسرای محبوس در لیبرتی و همه از پیروزیتان واقعأ خوشحال شدیم . امیدواریم که روزی برسد که شاهد انتقام تمامی این اعمال ضد آزادی از رجوی جنایت کار باشیم .
جمعی از جداشدگان و خانواده های کرمانشاهی.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۰۵
مانی احمدی
به گزارش گزارشگر انجمن نجات نگارنده کتاب " زندگی بازیافته "درهنگامه معرفی کتاب خود عنوان کردند: " بسیارخوشحال وشادمانم که با نشرخاطراتم درخصوص افشای چهره وماهییت فریبنده یک سازمان تروریستی درقالب دروغین وادعایی اسلام گرایی ومردم دوستی ؛ مردمان عزیزکشورم خاصه جوانان درجستجوی حقیقت را به شناخت بیش ازپیش جریانات انحرافی هوشیارکنم که عمیقا بدان مفتخرم ."



کتاب " زندگی بازیافته " به قلم علی پوراحمد از مسولان سابق فرقه رجوی و مسول کنونی انجمن نجات گیلان منتشر شد .
به  گزارش مهرداد نوروزی گزارشگر انجمن نجات کتاب " زندگی بازیافته " ازخاطرات حضور بیست و پنج ساله علی پوراحمد ازمسولان سابق سازمان مجاهدین درفرقه بدنام رجوی درجمع شماری از خانواده های چشم انتظار گیلک با حضور اسماعیل فلاح رنجکش آخرین عضو بازگشتی به میهن و کانون پرمهرخانواده رونمایی شد و ازجانب انتشارات بلور راهی بازار کتاب شد.
کتاب  روشنگر" زندگی بازیافته " در 200 صفحه در برگیرنده خاطراتی است ازیک عضو و مسئول سابق مجاهدین که بطور مبسوط چگونگی پیوستن و خروج خود ازیک سازمان تروریستی ومخرب کنترل ذهن را توضیح داده است و با یک نگاه روانشناسانه حیات خبیث و خائنانه و ضد مردمی و فریبکارانه سازمان مجاهدین به محوریت دجال گرایانه مسعود رجوی را بنحو شایان و ستودنی به تصویر کشیده است .
به گزارش گزارشگر انجمن نجات نگارنده کتاب " زندگی بازیافته "درهنگامه معرفی کتاب خود عنوان کردند: " بسیارخوشحال وشادمانم که با نشرخاطراتم درخصوص افشای چهره وماهییت فریبنده یک سازمان تروریستی درقالب دروغین وادعایی اسلام گرایی ومردم دوستی ؛ مردمان عزیزکشورم خاصه جوانان درجستجوی حقیقت را به شناخت بیش ازپیش جریانات انحرافی هوشیارکنم که عمیقا بدان مفتخرم ."
کتاب " زندگی بازیافته " ازانتشارات بلور در شمارگان یک هزار و پانصد نسخه و با قیمت 10 هزارتومان منتشر شد که مشتاقان به تهیه آن میتوانند با شماره  01333730005 ( دفترانجمن نجات گیلان ) تماس حاصل کنند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۵۴
مانی احمدی
آنچه از سازمان باقی مانده، فرقه ی رجوی است با طرزتفکر برده داری، ضد ابتدائی ترین آزادیها و مجاز دانستن جاسوسی برعلیه مردم کشور به هر میزان ، برباد دادن اساس خانواده ها، تبلیغ بنفع گروه های تکفیری و عرصه دادن به مجریان سیاست های تجاوزکارانه ی امپریالیستی در رسانه ها ومجالس خود، ولاجرم شما با این وجود نمیتوانید مدعی ادامه دهنده ی راه حنیف قهرمان – راهی که صادقانه برگزیده شده بود با ابهامات  خاص خود که  شاید معلول رشد کم اجتماعی ایران هم میشود دانست- باشید!!!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۴۸
مانی احمدی
آقای فلاح رنجکش شروع به صحبت کردند و گفتند: " قبل از همه خدای را شاکرم که برغم 27 اسارت دریک فرقه مخرب کنترل ذهن مرا به راه راست هدایت کرد تا بتوانم الباقی عمرم را درکنارخانواده ام به یک زندگی معمول شرافتمندانه سپری کنم . دراین خصوص جا دارد ازمسولین نظام وآقای پوراحمد هم تشکربکنم که با تلاشهای وقفه ناپذیرشان ترتیب بازگشتم به ایران وحضور در جوار خانواده عزیزم را دادند. حقیقت من هنوز ناباورم که توانستم چنین موفقیتی را درزندگی ام رقم بزنم وبا پس زدن افکار القاء شده ازجانب رجوی ؛ هم اکنون درکنارشما باشم . دلم میخواهد هزارباره شکرگزارخدا باشم وهستم .



به درخواست خانواده های دردمند اعضای گرفتار درفرقه بدنام رجوی روز پنجشنبه مورخه 6 خردادماه 1395 اسماعیل فلاح رنجکش عضوجدید رها شده از چنگال اهریمنی رجوی دردفترانجمن نجات گیلان مهمان خانواده ها بودند و برایشان ازاسارت 27 ساله اش درمناسبات فرقه ای رجوی روشنگری کردند.
مقدم برهمه مسول انجمن نجات گیلان بازگشت مسرت بخش ایشان به وطن وکانون پرمهرخانواده را به ایشان وخانواده شان تبریک گفتند وبرایشان درزندگی نوینی که بدور از سایه نکبت بار رجوی آغازکردند ؛ آرزوی موفقیت روزافزون داشتند وهمچنین برای رهایی سایر اسرای گرفتار در مافیای رجوی دعا کردند.
متعاقب دید وبازدید اولیه فی مابین خانوادهای حاضر در جلسه با عضو بازگشتی به میهن ؛ آقای فلاح رنجکش شروع به صحبت کردند و گفتند: " قبل از همه خدای را شاکرم که برغم 27 اسارت دریک فرقه مخرب کنترل ذهن مرا به راه راست هدایت کرد تا بتوانم الباقی عمرم را درکنارخانواده ام به یک زندگی معمول شرافتمندانه سپری کنم . دراین خصوص جا دارد ازمسولین نظام وآقای پوراحمد هم تشکربکنم که با تلاشهای وقفه ناپذیرشان ترتیب بازگشتم به ایران وحضور در جوار خانواده عزیزم را دادند. حقیقت من هنوز ناباورم که توانستم چنین موفقیتی را درزندگی ام رقم بزنم وبا پس زدن افکار القاء شده ازجانب رجوی ؛ هم اکنون درکنارشما باشم . دلم میخواهد هزارباره شکرگزارخدا باشم وهستم .
وقتی امروز پایم به دفترانجمن رسید وشما عزیزان را با افتخارملاقات کردم ناخودآگاه یاد مزخرفات رجوی علیه خانواده ها وانجمن نجات خاصه آقای پوراحمد افتادم. چرا که رجویها ازآقای پوراحمد بعنوان یک جداشده فعال ومسول انجمن نجات گیلان خیلی خیلی وحشت داشتند و به دروغ توی اذهان ما القاء میکردند که آقای پوراحمد خانواده های اطلاعاتی را با تطمیع و یا به زور و یا با پول به دفترانجمن می کشاند و ازقول آنان مطلب مینویسد وعکس میگیرد وتوی سایتها اطلاع رسانی میکند. الان تازه بیش از پیش فهمیدم چقدر زحمات داوطلبانه وبی چشم داشت ایشان ارزشمند وخداپسندانه است . ضمن اینکه شماها را می بینم که خانواده واقعی اسرا هستید وبا شور و ذوق وبا اختیار خود و صمیمانه به دفترتشریف آورید و مرا قابل دانستید تا ملاقات و دیداری تازه بکنیم که البته مایه مباهات و افتخار بنده هست و بدان عمیقا فخر می فروشم ."
اقای فلاح رنجکش در ادامه بطور مختصر به وضعیت خودشان در فرقه و ازنحوه به اسارت رفتنشان درفرقه رجوی ورهایی ازآن جهنم پرداختند و گفتند: " من درسال 1363 برای دفاع از کیان مملکت وآب وخاکم ودرمقابله با دشمن متجاوزعازم جبهه جنگ خانمانسوزصدام ملعون علیه مردمان کشورم شدم ودراواخرخدمتم درسال 1365 بود که درعملیاتی درمنطقه فکه به اسارت نیروهای تکفیری صدام درآمدم ودردوران اسارت سه ساله ام دراردوگاههای صدام سختیهای فراوانی را متحمل شدم . نه اینکه رجوی درجریان عملیات دروغ جاویدان آسیب های زیادی دیده بود وعمده نیروهایش را ازدست داده بود والباقی هم بریده بودند ؛ دریک معامله کثیف ضدانسانی با صدام  وبا تبلیغات دروغین منافقانه ازبرای عضوگیری اسرا به اردوگاههای صدام آمد وبالاخره در کش وقوس درد آور توانست شماری ازجمله خودم را جذب و به اردوگاه کاراجباری اشرف منتقل کند. شخص خودم اساسا نه سازمان را می شناختم و نه به اهداف خرابکارانه ضد میهنی اش اشراف داشتم لذا بقول خودشان ابتدا بعنوان مهمان وموقت ما را نگهداری کردند و وقتی دیدند شرایط بروقف مراد نیست و عمده اسرای جذب شده قصد بازگشت به ایران را دارند به ترفند کثیف دیگری روی آوردند و گفتند چونکه شما به قرارگاه ما آمدید امکان بازگشت به ایران را ندارید ودرصورت بازگشت به ایران شکنجه واعدام خواهید شد و چنانچه درتصمیم خود مبنی بر بازگشت به ایران مصر باشید مجبورخواهیم شد شما را تحویل صدام و زندان ابوغریب بدهیم . متاسفانه شخص خودم مرعوب ادعای دروغین رجویها شدم وعمرم را سالیان تباه کردم . البته درمقاطع مختلف درخواست خروج دادم ولیکن هربار با موانعی که رجویها برایم ایجاد میکردند ناگزیر به پذیرش مناسبات سرکوبگرانه می شدم و راه برون رفتی نمی دیدم .
فعالیت خانواده ام و حضورخانواده های چشم انتظار دراشرف بسیار بسیار درجدایی ام ازفرقه رجوی موثرو نقش آفرین بود و به من شجاعت و اعتمادبه نفس میداد که یک نه قاطع به رجوی بگویم وازآن جهنم فرارکنم طوری که همین امراتفاق افتاد ومن نقشه فرار از لیبرتی را طراحی کردم . وعصریک روز پراضطراب از کانکس بیرون آمدم . اطراف را چک کردم ووقتی اوضاع را مساعد دیدم به سمت یک شکاف واقع در موانع بتونی ایجاد شده درلیبرتی حرکت کردم . لحظه فرار خیلی شیرین بود با تصوراتی که ازآینده زندگی ام به ذهنم میزد . ولی ترس واسترس هم بود . درآن کشاکش بود که ناگهان چیزی حدود 10 نفرازگماشته های رجوی به من تهاجم کردند وکاربه کتکاری رسید که با داد وفریاد نگهبان عراقی را صدا زدم وکمک خواستم که خوشبختانه به واسطه آن سروان عراقی من توانستم ازچنگال گماشته های رجوی فراربکنم وبه کانکس عراقیها بروم وازآن پس زندگی ام آنچنانکه خودم خواستم رقم خورد که اکنون با افتخاردرکنارخانواده ام وشما عزیزان هستم .
آنگاه مسول جلسه با اعلام دقایقی تنفس واستراحت ازآقای فلاح پرسیدند میخواهم به این سوالم خیلی با حوصله ودقیق جواب بدهید وآن اینکه متعاقب خروج ازفرقه ورفتن به هتل وبازگشت به ایران چه مشکلاتی را متحمل شدید وچقدربه شما آسیب رسید( آیا آزارواذیت وشکنجه نشدید. اعدام نشدید!؟--خنده حضار)
آقای فلاح درحالیکه خوشحالی وخنده برلبانش نقش بسته بود جواب دادند: " یقینا اعدام که نشدم وگرنه نزد شما نمی رسیدم . حق دارید چنین سوالی را داشته باشید تا با پاسخ من خیلی ازابهامات وخاصه خزعبلات رجویها دراین خصوص روشن شود. لازم است که ذکرکنم سران تشکیلات مافیایی رجوی مدام برایمان جلسه می گذاشتند وما را ازجداشدن و رفتن به هتل مهاجر می ترساندند و میگفتند در قدم اول در هتل مهاجر شما را شکنجه و سربه نیست میکنند وهرگز پایتان به ایران نخواهد رسید . حقیقت منهم یک جورهایی متاثر از تبلیغات دروغین رجویها ازهتل مهاجر وحشت داشتم ولیکن وقتی نیروهای عراقی محافظ لیبرتی مرا تحویل کمیساریا دادند وبه هتل مهاجر رفتم برخلاف انتظار صمیمانه از من و سایر جداشدگان استقبال و پذیرایی کردند. همان وهله اول تلفن دراختیارم گذاشتند تا بتوانم با خانواده ام وحتی با همین آقای پوراحمد درارتباط باشم . دراثرداده های دروغین القاء شده ازجانب رجویها با خودم فکرکردم شاید دارم اغفال میشوم تا درصورت بازگشت به ایران آنجا زندانی وشکنجه واعدام بشوم . درصورتی که زمانی که به ایران بازگشتم استقبال وپذیرایی وبرخوردهای انسانی ازجانب مسولین امربیشترازقبل بود وتمام توهمات من یکباره فروریخت وافزون ازقبل به اباطیل رجویها پی بردم که چگونه با این مزخرفات من وسایرین را سالها توانست دراشرف ولیبرتی به اسارت بگیرد وجوانی مان را بازیچه مطامع جاه طلبانه خودش قراردهد. النهایه وقتی به رشت ودفترانجمن آمدم همین آقای پوراحمد وشماری ازخانواده ام ازمن به گرمی استقبال کردند وبسلامتی به همراه خانواده ام به زادگاه خودم به شهرستان آستانه اشرفیه رفتم . با شکوهترین لحظه عمرم آنوقتی بود که بعداز27 سال خانواده ام خاصه مادرم را به گرمی درآغوش گرفتم و باز جا دارد که اعلام بکنم شکرگزارخدا هستم وتا پایان عمرم شکرگزار خواهم بود."
خانواده های حاضردرجلسه با شنیدن سخنان روشنگر عضورها شده وبازگشتی به میهن بشدت متعجب و متحیرشده بودند که بی جهت نیست که فرزندانشان با القائات دروغین رجویها قدرت تصمیم گیری برای جدا شدن وبازگشت به دنیای آزاد را ندارند وکماکان دراسارت رجویها باقی ماندند.
جلسه صمیمانه دوساعته با تبادل نظر و طرح سوالات مختلف ازجانب حضار و پاسخ با حوصله آقای اسماعیل فلاح رنجکش و با گرفتن عکس یادگاری به پایان رسید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۳۵
مانی احمدی
صابر از تبریز (امضاء محفوظ)، ایران اینترلینک، بیست و نهم می ۲۰۱۵:…  چرا ازمریم نخواستید که به این دم های عیسوی خود ادامه داده و پدرت را که استاد اعضای باند رجوی بود، برای سازمان وخلق قهرمان ایران!!! حفظ کند تا او با ادامه دادن به نقاشی کشیدن هایش و نمایش دادن رجوی دردنیای ناسوتی ، نقش فریبکارانه ی خود را هرچه بیشتر ادامه دهد ونگذارد سازمان مجاهدین مجالی دوباره برای تشکیل شدن وریختن پیرایه های …


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۴
مانی احمدی

اگر تصاویر را مشاهده کرده باشید فاصله خانواده با عضو اسیر شاید چند متر بیشتر نباشد، حتی در بعضی نقاط تماس فیزیکی هم صورت گرفته است، ولی فاصله های روحی و روانی به اندازه یک دنیاست.
دنیایی که برده ها و اعضای اسیر در قلعه مخوف لیبرتی در آن بسر می بردند، سالهای نوری با دنیای ما فاصله دارد.



اگر فیلم های خاص ملاقات خانواده ها با بردگان قلعه لیبرتی را نگاه کنید، فهم آن برای افراد عادی قابل باور نیست، افرادی که دستی در این آتش (فرقه تروریستی مجاهدین) نداشته باشند نمی توانند این را باور کنند، باید جداشده باشی تا بتوانی درک کنی که در آن جهنم چه غوغایی برپاست.

اگر تصاویر را مشاهده کرده باشید فاصله خانواده با عضو اسیر شاید چند متر بیشتر نباشد، حتی در بعضی نقاط تماس فیزیکی هم صورت گرفته است، ولی فاصله های روحی و روانی به اندازه یک دنیاست.
دنیایی که برده ها و اعضای اسیر در قلعه مخوف لیبرتی در آن بسر می بردند، سالهای نوری با دنیای ما فاصله دارد، به این دلیل هم برای افراد عادی قابل باور نیست، آنان از ما سؤال می کنند که چرا این اعضاءِ در مقابل خانواده های خود، اینگونه واکنش عصبی دارند و حتی حرمت پدران، مادران و دختران خود را ندارند، مگر آنان ایرانی نیستند (ایرانیان معروف به دفاع از ناموس بوده و تعصب خاصی نسبت به زنان و دختران خود دارند) چگونه این افراد زنان، مادران و دختران خود را در مقابل نگاه نامحرمان (سربازان عراقی) هتک حرمت می کنند؟!
جواب اینست که آری آنان ایرانی هستند، ولی آنان مغزشویی شده اند، آنان مسخ شدگانند، رهبران مجاهدین آنان را مانند شب زدگان، سحر و جادو کرده اند و در حال حاضر بدلیل حفاظ ها و حصارهای سخت و محکم ذهنی، آنان مانند رباط هایی هستند که از خود خلاقیتی ندارند، آنان مانند ماشین های کوکی هستند که توسط فرماندهان کوک شده و قادر به عکس العمل انسانی نیستند، ماهیت واقعی آنان زمانی برملا می شود که از آن حصارها رها شده و گوش و چشم خود را مقابل واقعیت باز کنند، آنگاه همگان شاهد خواهند بود که آنان چگونه به قالب انسانی خود باز می گردند و خود واقعی و انسانی اشان را به نمایش می گذارند، نمونه زنده آنان هم، همین افراد جداشده هستند که در خارج از حصار قلعه های مجاهدین، زندگانی آبرومند و شرافتمندانه خود را آغاز کرده اند و آزارشان به هیچ کس نمی رسد و در خدمت خانواده خود هستند.

درست برای همین است که یک شکاف کوچک در پرده های اسارت و بردگی، اینقدر موجب برآشفتگی فرماندهان تشکیلات می شود، زیرا آن شکاف مانند شکافی در یک سد عظیم که میلیون ها لیتر آب متراکم پشت آن قرار گرفته، ممکن است به یک انفجار عظیم و سیل بزرگ منتهی شود.

اگر عضو اسیر فقط برای مدتی با انسان آزاد و خارج از قید و بندهای تشکیلاتی تماس داشته باشد، خیلی زود خویشتن خود را باز یافته و تغییر خواهد کرد و دیگر فرماندهان فرقه، قادر به کنترل او نخواهند بود.
و درست به این دلیل است که فرماندهان، این همه از خانواده های بی خبر از همه جا وحشت دارند و اطراف نیروهای خود را با پرده ها می پوشانند. آنان می دانند وقتی که پرده ها شکافته شوند، اذهان نیروهایشان نیز شکاف خواهد برداشت و باقی مانده نیروهای خود را نیز از دست خواهند داد.

شکاف در پرده قلعه بردگان در نهایت به فرو ریختن دیوارهای قلعه منتهی خواهد شد و دیری نخواهد پائید که بزودی تعدادی از این افراد خود را از این قید و بندها رها خواهند کرد، حال سازمان تروریستی مجاهدین ناچار است که هرچه زودتر افراد خود را از لیبرتی خارج کرده و به آلبانی ارسال کند، زیرا در صورت ماندن آنان در عراق و کمپ لیبرتی صدای خانواده ها سرانجام آنان را از خواب غفلت بیدار کرده و ته مانده تشکیلات فرقه را نیز دچار ریزش خواهد کرد.

منبع: پرونده سیاه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۱۹
مانی احمدی
 مژگان پارسایی نیر با تلفن ماهواره ای مستمرا با مریم قجر در فرانسه در ارتباط است و تمام گزارشها در مورد خانواده ها را تنظیم و به صورت گزارش نوبه ای با فاکس و ایمل و تلفنی برای مریم قجر در قلعۀ اورسوراواز فرانسه ارسال می کند. البته در چنین وضعیتی تمام دستگاه فرقه رجوی در آماده باش کامل قرار می گیرد و سرکردۀ فراری فرقه شخص رجوی دستورات برخورد با خانواده ها را به مریم قجر داده و او به مژگان پارسایی منتقل می کند.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۰۰
مانی احمدی
به گزارش گروه بین‌الملل باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از رویترز؛ سردار "قاسم سلیمانی،" فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، کمک‌های فراوانی به ارتش عراق در مبارزه با داعش کرد. وی اخیرا به عراق سفر کرد و ضمن دیدار با مقامات شیعه این کشور از مناطق جنگی فلوجه نیز بازدید کرد؛ اما سه سیاستمدار سنی در مجلس عراق ضمن ابراز نارضایتی از حضور سردار سلیمانی در این کشور مدعی شدند ادامه این روند موجب بروز اختلافات فرقه‌ای و قومی در عراق می‌شود.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۰۲
مانی احمدی