سراب مجاهدین

کسانیکه زمانی همه چیزشان بدست سازمان به تاراج رفت خواهان بازگشت اسرای تحت اسارت این سازمان وحمایت از خانواده های آنان برای ملاقات فرزندان خود می باشند

سراب مجاهدین

کسانیکه زمانی همه چیزشان بدست سازمان به تاراج رفت خواهان بازگشت اسرای تحت اسارت این سازمان وحمایت از خانواده های آنان برای ملاقات فرزندان خود می باشند

تمامی جناح های سیاسی درگیر در ایران، مقصر شماره یک هستند که تمامی مسائل ایران را سیاسی کرده اند. مشکل را پیچیده تر و بدور از راه حل کرده اند. در این روند، طیف سوم جامعه ایران را که بی طرف بودند را مجبور به جبهه گیری کردند. فردی مثل من که به دنبال زندگی معمولی بود....

در خاورمیانه بخصوص در ایران گذشته از سن و سواد افراد، همه سیاسی هستند و موضع سیاسی دارند. حتی می توانم بگویم هر کودکی که در ایران بدنیا می آید، در ابتدا او کاملا سیاسی است. در ایران، تمامی حرکتها و احزاب و گروه ها و سندیکاها با هر گونه فعالیت، بطور اتوماتیک فعالیت آنها سیاسی می شود. حتی فعالیت های اجتماعی و فرهنگی و … خواسته و یا ناخواسته سیاسی می شود. زیرا ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران، کاملا سیاسی شده است. بدون هیچ واسطه ای به سیاست ایران راه می برد. حتی می توان گفت که مسائل جنایی چه از دادگاه ها و چه از زندانها و مجرمین، همگی بدون هیچ واسطه ای به سیاست کشیده می شود. در نگاه اول، شاید بگوییم که چه جامعه سیاسی داریم، ولی در واقع این یک نقطه ضعف بسیار بزرگی در جامعه ایران (و خاورمیانه) است. زیرا مسائل سیاسی بسیار پیچیده است و در ارتباط با قدرت و حاکمیت قرار می گیرد. به عنوان مثال، یک موضع فرهنگی مثلا یک واقعه سینمایی بلافاصله سیاسی می شود و در ادامه راه به تظاهرات و شعار “مرگ بر این و آن” و درگیری و واکنش های بین المللی و نهایتا می بینیم که این حرکت از موضوع اصلی دور شده و حتی فراموش شده و صورت مسئله، یک مشکل سیاسی شده است. در حالی که اگر این واقعه فرهنگی را در همان حد خود که یک واقعه فرهنگی است نگه داریم، ۹۰% مشکلات جامعه ایران به سادگی حل می شود. یادم است که چند سال پیش از گران شدن بنزین در ایران، راه به جاهای بسیار خشن کشیده شد و صورت مسئله اصلی که گرانی بنزین بود، فراموش شد و تبدیل به یک مشکل سیاسی در زمان احمدی نژاد شد. اگر تظاهرات و درگیری ها در حد خواسته خود یعنی ارزان شدن بنزین می ماند، بنظر من مشکل حل می شد. در آلمان، یک مثالی هست که خیلی جاها مطرح می شود. آن این است که “روزی در آلمان وقتی مردم برای خرید شیر می روند متوجه می شوند که شیر ۱ یورویی به ۱٫۵ یورو افزایش قیمت داشته است، آن روز مردم آلمان شیر نمی خرند و شیرها به کارخانه برمیگردد، روز بعد خانم آنجلا مرکل به تلویزیون آمد از مردم معذرت خواهی کرده و شیر دوباره ۱ یورو شد” نه کسی شعار مرگ بر آنجلا مرکل، سر داد و نه بانکی به آتش کشیده و نه کسی دستگیر شد و نه کسی کشته شد. شیر همچنان ۱ یورو باقی ماند.

چرا جامعه ایران این گونه شده است و چرا همه چیز بدون واسطه سیاسی می شود و راه به خون ریزی می برد. سالهای بعد از ۱۳۵۷ و انقلاب در ایران و ۱۳۵۹ شروع جنگ ایران و عراق و ۱۳۶۰ شروع درگیری های مسلحانه و اعدام ها و ترورها در ایران، جامعه ایران به سه دسته تقسیم شدند. دسته اول، کسانی بودند که هوادار و بدنه جمهوری اسلامی را تشکیل می دادند. دسته دوم، مخالفین جمهوری اسلامی بودند که از سازمانهای قدیمی مثل مجاهدین و فدایی ها بودند که نهایتا کارشان به درگیری مسلحانه با جمهوری اسلامی کشید. اما طیف سوم که به عقیده من بخش بزرگ جامعه را تشکیل می داد، افراد غیر سیاسی بودند که به دنبال یک زندگی نرمال بودند و جبهه خاصی نسبت به هیچ یک از گرایش های سیاسی نداشتند. می توانم بگویم در آن سالهای اولیه بعد از انقلاب، خانواده من نیز در گروه سوم قرار داشتیم.

من بارها سخنرانی های مسعود رجوی را قبل از سال ۱۳۶۰ در ایران نگاه کرده ام، شعارهای خیلی جالبی در صحبتهای او بود. مثل حقوق کارگر و حقوق زنان و حقوق دهقانان و غیره بگذریم که جزییات این حقوق هیچ وقت مطرح نشد چه ربطی به مسائل و مشکلات بین مجاهدین و جمهوری اسلامی داشت. در یک نگاه ساده و ابتدایی، این ایده در ذهن ساخته می شود که گویا مسعود رجوی خواهان احقاق حقوق کارگران و بقیه است. البته در آن زمان من نیز این فریب را خوردم. ولی کمی دقیق و عمیق به این شعار نگاه کنیم، خواهیم دید که این یک شعار برای عوام فریبی و قدرت طلبی است. زیرا اگر مسعود رجوی خواهان حل مشکلات زنان شالیکار در ایران بود، بدور از مشکلات سیاسی بین خود و خمینی با یک راه حل وارد می شد و این مشکل اجتماعی را حل می کرد. سئوال اینجا است که آیا بعد از گذشت ۳۰ سال از آن سخنرانی، آیا مشکل زنان شالی کار در ایران حل شده، به گمان من نه، بلکه یک مشکل دیگر نیز به آن اضافه شد که مشکل اجتماعی زنان شالیکار در ایران به مشکل سیاسی زنان شالیکار ارتقاء پیدا کرد(البته با دیدن وضعیت زنان در سازمان مجاهدین به سادگی می توان فهمید که هرگز مسعود رجوی به دنبال حقوق زنان شالیکار نبوده است).

تمامی جناح های سیاسی درگیر در ایران، مقصر شماره یک هستند که تمامی مسائل ایران را سیاسی کرده اند. مشکل را پیچیده تر و بدور از راه حل کرده اند. در این روند، طیف سوم جامعه ایران را که بی طرف بودند را مجبور به جبهه گیری کردند. فردی مثل من که به دنبال زندگی معمولی بود، در یک روند سیاسی و القاعات ذهنی و شرایط جامعه ایران، از جنگ گرفته تا سرکوب و اعدامهای روزمره و هزاران مشکل دیگر، به یک فرد سیاسی و با جبهه گیری مشخص تبدیل شد. این آغازی بود برای از هم پاشیدن زندگی من توسط تمامی جناح های سیاسی درگیر در ایران.
...ادامه دارد
22 تیر 94
کریم غلامی
ایران فانوس
http://iran-fanous.de/index.html

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی