سازمان مجاهدین در چه فازی بسر می برد؟!
جمعه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۰۹ ق.ظ
می توان این فاز را فاز بن بست همه
جانبه و توقف مطلق استراتژیک مجاهدین نامگذاری کرد، زیرا اکنون که رهبران
مجاهدین در دهه هفتم زندگی خود هستند، کماکان با رؤیابافی و خیالبافی به
تتمه اعضاءِ و هواداران خود در عراق و فرانسه و سایر یادگاهایشان همچنان به
آنان امید واهی می دهند و نزدیک به 30 سال است که در یک فاز ابلهانه و خوش
خیالانه بنام سرنگونی و راه حل سوم دست و پا می زنند....
در تاریخچه
سازمان مجاهدین خلق، فازهای مختلف مطرح شده است و در هر پروسه ای به
اعضاءِ و هواداران ابلاغ گردیده، در ابتدای تأسیس اساساً فاز عضوگیری، کار
ایدئولوژیک تشکیلاتی نامگذاری گردیده است، بعد از به پیروزی رسیدن انقلاب
اسلامی در سال 1357 مدت زمان بهمن 57 تا خرداد 60 را مجاهدین فاز سیاسی
نامگذاری کردند، ولی از 30 خرداد 60 اقدامات سازمان تحت عنوان فاز نظامی
نام گرفت، که در این مدت ترورهای خونینی توسط سازمان مجاهدین خلق شروع شد،
از ترور مسئولان و سران مملکتی تا پاسداران و نظامیان و افراد کمیته های
انقلاب اسلامی و حتی افراد عادی کوچه و بازار که هوادار جمهوری اسلامی
بودند.
دوران فاز نظامی از ترورهای خیابانی تا عملیات های چریکی در کردستان گسترده شد و به ارتش آزادیبخش رسید، ارتشی که البته با همکاری حزب بعث عراق و سفارش ویژه شخص صدام حسین شکل گرفت که در این ارتش از تانک ها و ادوات جنگی و زرهی ارتش عراق و پشتیبانی لجستیکی آن ارتش بهره های فراوانی برده شد.
اما این استراتژی و فاز نظامی بعد از آتش بس میان ایران و عراق و ماجراجویی فروغ یا مرصاد در گل فرو رفت و عملاً کارایی خود را پس از هزاران کشته از اعضای سازمان مجاهدین از دست داد، اما از آن زمان تاکنون بنابر گفته مریم رجوی، سازمان مجاهدین در فاز سرنگونی بسر می برد، یعنی 30 سال است که این سازمان در این فاز فرضی درجا می زند.
در عالم واقع می توان این فاز را فاز بن بست همه جانبه و توقف مطلق استراتژیک مجاهدین نامگذاری کرد، زیرا اکنون که رهبران مجاهدین در دهه هفتم زندگی خود هستند، کماکان با رؤیابافی و خیالبافی به تتمه اعضاءِ و هواداران خود در عراق و فرانسه و سایر یادگاهایشان همچنان به آنان امید واهی می دهند و نزدیک به 30 سال است که در یک فاز ابلهانه و خوش خیالانه بنام سرنگونی و راه حل سوم دست و پا می زنند.
البته اگر موضوع را طوری دیگر و از منظری دیگر بررسی کنیم، در واقع می توان گفت که این فاز فاز سرنگونی و فروپاشی خواهد بود، اما نه برای رقیب سازمان مجاهدین، بلکه برای تشکیلات و ایدئولوژی سازمان مجاهدین که با از دست دادن اشرف این روند شتاب بیشتری گرفته است و دسته دسته اعضاءِ مجاهدین یا دچار مرگ و میر می شوند و یا از سازمان مجاهدین در عراق و آلبانی جدا می شوند.
27 مرداد 94
نویسنده: سینا سپهر
منبع: پرونده سیاه
دوران فاز نظامی از ترورهای خیابانی تا عملیات های چریکی در کردستان گسترده شد و به ارتش آزادیبخش رسید، ارتشی که البته با همکاری حزب بعث عراق و سفارش ویژه شخص صدام حسین شکل گرفت که در این ارتش از تانک ها و ادوات جنگی و زرهی ارتش عراق و پشتیبانی لجستیکی آن ارتش بهره های فراوانی برده شد.
اما این استراتژی و فاز نظامی بعد از آتش بس میان ایران و عراق و ماجراجویی فروغ یا مرصاد در گل فرو رفت و عملاً کارایی خود را پس از هزاران کشته از اعضای سازمان مجاهدین از دست داد، اما از آن زمان تاکنون بنابر گفته مریم رجوی، سازمان مجاهدین در فاز سرنگونی بسر می برد، یعنی 30 سال است که این سازمان در این فاز فرضی درجا می زند.
در عالم واقع می توان این فاز را فاز بن بست همه جانبه و توقف مطلق استراتژیک مجاهدین نامگذاری کرد، زیرا اکنون که رهبران مجاهدین در دهه هفتم زندگی خود هستند، کماکان با رؤیابافی و خیالبافی به تتمه اعضاءِ و هواداران خود در عراق و فرانسه و سایر یادگاهایشان همچنان به آنان امید واهی می دهند و نزدیک به 30 سال است که در یک فاز ابلهانه و خوش خیالانه بنام سرنگونی و راه حل سوم دست و پا می زنند.
البته اگر موضوع را طوری دیگر و از منظری دیگر بررسی کنیم، در واقع می توان گفت که این فاز فاز سرنگونی و فروپاشی خواهد بود، اما نه برای رقیب سازمان مجاهدین، بلکه برای تشکیلات و ایدئولوژی سازمان مجاهدین که با از دست دادن اشرف این روند شتاب بیشتری گرفته است و دسته دسته اعضاءِ مجاهدین یا دچار مرگ و میر می شوند و یا از سازمان مجاهدین در عراق و آلبانی جدا می شوند.
27 مرداد 94
نویسنده: سینا سپهر
منبع: پرونده سیاه
