مصاحبه با یکی از جداشدگان
يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۳ ق.ظ
به بهانه تلاش دولت عراق برای خارج کردن مجاهدین از عراق و حضور مجدد
خانواده ها در عراق و کمپ لیبرتی گفتوگویی با یک از جداشدگان که سالها در
اسارت این فرقه بوده است انجام دادیم....
البته بنا بر ملاحظات خودشان نام و عکسی از وی در این بخش کار نخواهد شد:
* کمی درباره اردوگاه اشرف توضیح بدهید؟
درباره قرارگاه اشرف باید گفت که ما یک قرارگاه اشرف در زمان صدام داریم و یکی بعد از آن. در این دو مقطع، باید نگاه سیاسی و امنیتی به آن داشت و این پرسش را مطرح کرد: در مقطعی که رژیم عراق به ایران حمله کرد، چه شد که آنها با یکدیگر همدست شدند و کارکرد قرارگاه اشرف چه منافعی برای صدام و چه منافعی برای منافقین داشت و پس از سقوط صدام که منافقین پدرخوانده خود را از دست دادند، دچار چه معضلی شدند؟
همچنین باید توجه داشت مجاهدین چهار رکن اساسی دارند که ما نمی توانیم بدون در نظر گرفتن آنها قرارگاه اشرف را به تنهایی ببینیم. این چهار رکن عبارتند از: دو نفر و دو مکان که مسعود و مریم رجوی به عنوان دو رکن انسانی آن هستند و دو مکان هم یکی مقر اشرف در عراق بود (که تسلیم دولت عراق گردید) و دیگری مقر اوسورواز در پاریس است.
* خب چه شد که مجاهدین با صدام همدست شدند؟
30 خرداد 1360، مجاهدین وارد فاز نظامی شدند. برنامه ریزی آنها این بود که طی یکسال و سه مرحله، جمهوری اسلامی را سرنگون سازند. این مسائل همه با شکست روبرو شد و پنج سال مستمر تا 22 بهمن 1365 جنگی را که موسوم به جنگ چریکی شهری بود، ادامه دادند. در عین حال که جنگ داخلی را پیگیری می کردند، از 1363 جابجایی از فرانسه به عراق را هم آغاز کردند.
* رجوی برای این جابجایی از اروپا به سمت عراق، باید بهای کلانی می پرداخت، چون همه عناصر تشکیلات مجاهدین این پرسش را مطرح می کردند، چرا ما باید به عراقی برویم که بخشی از خاک ایران را اشغال کرده است؟
بحث انقلاب ایدئولوژیک، از مقطعی آغاز شد و بعد بیرونی پیدا کرد که رجوی باید پاسخ حرکات سیاسی خود را می داد. وی یک بستر ایدئولوژیک ساخت تا هرگونه سؤال سیاسی را معطوف به بستر ایدئولوژیک کرده و به واسطه آن، مخالفان را سرکوب کند. وی بحث انقلاب رهایی را مطرح کرد که در آن «مریم قجرعضدانلو» از «مهدی ابریشمچی» طلاق گرفت و به ازدواج رجوی درآمد. بعد گفت که این ازدواج بحث رهایی است؛ بحث تملک نیست. زن در تملک نیست. این زن ارتقا یافته است و باید همرده شود. در این مرحله اگر کسی در رابطه با این موضوع سؤال می کرد، می گفت که شما مشکل ایدئولوژیک دارید که این مبحث را نمی فهمید. همچنین اگر کسی می گفت که چرا داریم به عراق می رویم، رجوی در پاسخ می گفت که شما مشکل ایدئولوژیک دارید و متهم به رفتار سیاسی نمی شد. رجوی گفت که مشکل شما صدام حسین نیست، بلکه این است که مباحث ایدئولوژیک را درک نکردید و بهانه سیاسی می گیرید. از اینجا وجه فرقهگرایی سازمان برجسته شد. از مبحث انقلاب ایدئولوژیک این مبحث آشکار و به طور سیستماتیک، انقلاب رهایی اجرا شد. برای اینکه کسی سؤال نکند، شایبه نداشته باشد، تردید نکند، بحث انقلاب ایدئولوژیک را مطرح کردند تا حرکت سیاسی خود را در دل انقلاب ایدئولوژیک، انجام دهند.
* نقش فرانسه در انتقال مجاهدین به عراق چه بود؟
در واقع، فرانسویها امکان انتقال سازمان را به عراق دادند. صدام حسین ظرفیت رجوی را می خواست و رجوی هم دنبال جا و مکانی می گشت تا بتواند مسلح باشد و اقدامات ترورستی خود را انجام دهد؛ بنابراین، مجاهدین خلق با رژیم صدام همدست شدند. رجوی در این مقطع با تغییر استراتژی خود در سال 1365، جنگ میکروشهری را تعطیل کرد و به جای آن جنگ ماکروی مرزی را گذاشت؛ یعنی خواست تا در قالب ارتش آزادیبخش با ایران وارد جنگ شود. از زمان در اختیار گرفتن قرارگاه اشرف، سازماندهی و تشکیل ارتش آزادیبخش را آغاز کردند و از اینجا بود که اردوگاه اشرف، شکل خاص خود را پیدا کرد.
* کارکرد اردوگاه اشرف چه بود بعنوان ظرف استراتژیک مجاهدین؟
اردوگاه اشرف دو کارکرد داشت: یکی درونی و دیگری بیرونی. در حال حاضر هر کسی که به پیشینه اردوگاه اشرف نگاه می کند، به بعد بیرونی، یعنی اقدامات تروریستی آن توجه می کند اما نظر من این است که بحث درونی آن را به چالش بکشیم، چون از اینجاست که بحث بردهداری، استثمار افراد و نقض حقوق بشر در آن وجود دارد؛ یعنی درست همان چیزی که در فرقهها وجود دارد.
* کمی توضیح بدهید؟
همه فرقهها نیازمند یک محیط ایزوله هستند. معروف است که محیط ایزوله، بهشت فرقه هاست. در این محیط، فرقه دوست دارد جایی باشد که ارتباط نیروی خود با دنیا و ارتباط دنیا با نیرو را قطع کند و هر کاری خواست انجام دهد.
مجاهدین خلق، تروریستهایی هستند که در زمان صدام به عراق آمدند و صدام محیط اشرف را به زور از مردم این کشور گرفت و به آنها هدیه کرد. از این قرارگاه بود که مجاهدین عملیات تروریستی را در مرزهای ایران صورت دادند. از این قرارگاه در سال 1991 کردکشی عراق و سرکوب شیعیان هدایت شد. این پادگان در محیط بیرونی خود، چیزی جز تروریسم و جاسوسی نداشته است.
* نگاه عراقی و ایرانی به مسأله مجاهدین و حضور در عراق چیست؟
طبیعتا رژیمی که از آنها حمایت کرد و آنها را به عراق آورد، الان وجود خارجی ندارد، پس دیگر دلیلی ندارد که در عراق بمانند اما اگر بمانند نیز باید محاکمه شوند؛ یعنی از نگاه عراقیها، مجاهدین خلق، به خاطر کردها و شیعیانی که توسط آنان کشته شدند، باید محاکمه شوند. نگاه ایرانی این است که آنها طی سی چند سالی که در آنجا هستند، به جز دوازده هزار نفری که ترور کردند، همه تروریستهایی که در تهران خمپاره انداختند و همه تروریستهایی که در ایران بمب گذاری کردند، از اردوگاه اشرف و خاک عراق آمدهاند.
* نفع آن دسته از سناتورها و دولت آمریکا که لابی مجاهدین هستند چیست؟
گروههای اپوزیسیون مسلح ایران، دو بخش هستند؛ بخشی که آمریکا آنها را به وجود آورده است و بخش دیگر که خود به خود به وجود آمدهاند و بعد توسط آمریکا خریداری شدهاند. هر دو به یک جا راه می برند. پنتاگون تروریسم را به دو گروه تقسیم می کنند؛ تروریستهای خوب و تروریستهای بد و سپس می گویند تروریسم خوب آن است که با منافع ما کاری ندارد.
سازمان مجاهدین هم خودشان به وجود آمدند، ولی خیلی وقت است که خریداری شدند. پس از سقوط صدام، مجاهدین پدرخوانده خود را از دست دادند؛ بنابراین، باید کسی را پیدا می کردند که نقش صدام را ایفا می کرد. باید خود را در معرض فروش می گذاشتند. از جمله بهترین جایی که میتوانستند خود را به معرض فروش بگذارند، بحث انرژی هستهای بود که گفتند ایران سایتهای هستهای دارد. زمانی که این تبلیغ را مطرح کردند، در واقع ظرفیتی از خود به نمایش گذاشتند تا مشتری پیدا کنند.
این تبلیغ چه زمانی مطرح می شود؟ زمانی که «اسکات ریتر»، به عنوان بازرس سازمان ملل، گفت که قرار بود «موساد» این اطلاعات را منتشر کند. ابتدا نماینده آن از «رضا پهلوی» خواست این اطلاعات را منتشر کند اما او نپذیرفت تا اینکه با «علیرضا جعفری» در آمریکا به توافق رسیدند که این اطلاعات را منتشر کند. اما مجاهدین بنا به ذات خود، بحث بود و نبود خودشان را داشتند.
* موضع دولت جدید عراق در قبال مجاهدین چیست؟
مسلما می خواهند آنها را اخراج کنند و تنها به دنبال مکانیزم اخراج هستند؛ البته عوامل بازدارندهای مانند کشورهای خارجی وجود دارند.درحال حاضر تقریبا حدود هزار نفراز آنان به تیرانا آلبانی منتقل شده اند و این روند ادامه دارد.
حضور مجدد خانواده ها در کمپ لیبرتی را چگونه ارزیابی می کنید؟
بدلیل جار و جنجال تبلیغاتی که سازمان مجاهدین با مظلوم نمایی آنرا پیگیری می کند، حضور خانواده ها همانطورکه در رابطه با اشرف کارساز بوده است، در رابطه با لیبرتی نیز موثر خواهد بود، زیرا در عرف بین المللی هیچکس نمی تواند مانع روبط عاطفی میان اعضای یک خانواده شود.
4 مهر 94
* کمی درباره اردوگاه اشرف توضیح بدهید؟
درباره قرارگاه اشرف باید گفت که ما یک قرارگاه اشرف در زمان صدام داریم و یکی بعد از آن. در این دو مقطع، باید نگاه سیاسی و امنیتی به آن داشت و این پرسش را مطرح کرد: در مقطعی که رژیم عراق به ایران حمله کرد، چه شد که آنها با یکدیگر همدست شدند و کارکرد قرارگاه اشرف چه منافعی برای صدام و چه منافعی برای منافقین داشت و پس از سقوط صدام که منافقین پدرخوانده خود را از دست دادند، دچار چه معضلی شدند؟
همچنین باید توجه داشت مجاهدین چهار رکن اساسی دارند که ما نمی توانیم بدون در نظر گرفتن آنها قرارگاه اشرف را به تنهایی ببینیم. این چهار رکن عبارتند از: دو نفر و دو مکان که مسعود و مریم رجوی به عنوان دو رکن انسانی آن هستند و دو مکان هم یکی مقر اشرف در عراق بود (که تسلیم دولت عراق گردید) و دیگری مقر اوسورواز در پاریس است.
* خب چه شد که مجاهدین با صدام همدست شدند؟
30 خرداد 1360، مجاهدین وارد فاز نظامی شدند. برنامه ریزی آنها این بود که طی یکسال و سه مرحله، جمهوری اسلامی را سرنگون سازند. این مسائل همه با شکست روبرو شد و پنج سال مستمر تا 22 بهمن 1365 جنگی را که موسوم به جنگ چریکی شهری بود، ادامه دادند. در عین حال که جنگ داخلی را پیگیری می کردند، از 1363 جابجایی از فرانسه به عراق را هم آغاز کردند.
* رجوی برای این جابجایی از اروپا به سمت عراق، باید بهای کلانی می پرداخت، چون همه عناصر تشکیلات مجاهدین این پرسش را مطرح می کردند، چرا ما باید به عراقی برویم که بخشی از خاک ایران را اشغال کرده است؟
بحث انقلاب ایدئولوژیک، از مقطعی آغاز شد و بعد بیرونی پیدا کرد که رجوی باید پاسخ حرکات سیاسی خود را می داد. وی یک بستر ایدئولوژیک ساخت تا هرگونه سؤال سیاسی را معطوف به بستر ایدئولوژیک کرده و به واسطه آن، مخالفان را سرکوب کند. وی بحث انقلاب رهایی را مطرح کرد که در آن «مریم قجرعضدانلو» از «مهدی ابریشمچی» طلاق گرفت و به ازدواج رجوی درآمد. بعد گفت که این ازدواج بحث رهایی است؛ بحث تملک نیست. زن در تملک نیست. این زن ارتقا یافته است و باید همرده شود. در این مرحله اگر کسی در رابطه با این موضوع سؤال می کرد، می گفت که شما مشکل ایدئولوژیک دارید که این مبحث را نمی فهمید. همچنین اگر کسی می گفت که چرا داریم به عراق می رویم، رجوی در پاسخ می گفت که شما مشکل ایدئولوژیک دارید و متهم به رفتار سیاسی نمی شد. رجوی گفت که مشکل شما صدام حسین نیست، بلکه این است که مباحث ایدئولوژیک را درک نکردید و بهانه سیاسی می گیرید. از اینجا وجه فرقهگرایی سازمان برجسته شد. از مبحث انقلاب ایدئولوژیک این مبحث آشکار و به طور سیستماتیک، انقلاب رهایی اجرا شد. برای اینکه کسی سؤال نکند، شایبه نداشته باشد، تردید نکند، بحث انقلاب ایدئولوژیک را مطرح کردند تا حرکت سیاسی خود را در دل انقلاب ایدئولوژیک، انجام دهند.
* نقش فرانسه در انتقال مجاهدین به عراق چه بود؟
در واقع، فرانسویها امکان انتقال سازمان را به عراق دادند. صدام حسین ظرفیت رجوی را می خواست و رجوی هم دنبال جا و مکانی می گشت تا بتواند مسلح باشد و اقدامات ترورستی خود را انجام دهد؛ بنابراین، مجاهدین خلق با رژیم صدام همدست شدند. رجوی در این مقطع با تغییر استراتژی خود در سال 1365، جنگ میکروشهری را تعطیل کرد و به جای آن جنگ ماکروی مرزی را گذاشت؛ یعنی خواست تا در قالب ارتش آزادیبخش با ایران وارد جنگ شود. از زمان در اختیار گرفتن قرارگاه اشرف، سازماندهی و تشکیل ارتش آزادیبخش را آغاز کردند و از اینجا بود که اردوگاه اشرف، شکل خاص خود را پیدا کرد.
* کارکرد اردوگاه اشرف چه بود بعنوان ظرف استراتژیک مجاهدین؟
اردوگاه اشرف دو کارکرد داشت: یکی درونی و دیگری بیرونی. در حال حاضر هر کسی که به پیشینه اردوگاه اشرف نگاه می کند، به بعد بیرونی، یعنی اقدامات تروریستی آن توجه می کند اما نظر من این است که بحث درونی آن را به چالش بکشیم، چون از اینجاست که بحث بردهداری، استثمار افراد و نقض حقوق بشر در آن وجود دارد؛ یعنی درست همان چیزی که در فرقهها وجود دارد.
* کمی توضیح بدهید؟
همه فرقهها نیازمند یک محیط ایزوله هستند. معروف است که محیط ایزوله، بهشت فرقه هاست. در این محیط، فرقه دوست دارد جایی باشد که ارتباط نیروی خود با دنیا و ارتباط دنیا با نیرو را قطع کند و هر کاری خواست انجام دهد.
مجاهدین خلق، تروریستهایی هستند که در زمان صدام به عراق آمدند و صدام محیط اشرف را به زور از مردم این کشور گرفت و به آنها هدیه کرد. از این قرارگاه بود که مجاهدین عملیات تروریستی را در مرزهای ایران صورت دادند. از این قرارگاه در سال 1991 کردکشی عراق و سرکوب شیعیان هدایت شد. این پادگان در محیط بیرونی خود، چیزی جز تروریسم و جاسوسی نداشته است.
* نگاه عراقی و ایرانی به مسأله مجاهدین و حضور در عراق چیست؟
طبیعتا رژیمی که از آنها حمایت کرد و آنها را به عراق آورد، الان وجود خارجی ندارد، پس دیگر دلیلی ندارد که در عراق بمانند اما اگر بمانند نیز باید محاکمه شوند؛ یعنی از نگاه عراقیها، مجاهدین خلق، به خاطر کردها و شیعیانی که توسط آنان کشته شدند، باید محاکمه شوند. نگاه ایرانی این است که آنها طی سی چند سالی که در آنجا هستند، به جز دوازده هزار نفری که ترور کردند، همه تروریستهایی که در تهران خمپاره انداختند و همه تروریستهایی که در ایران بمب گذاری کردند، از اردوگاه اشرف و خاک عراق آمدهاند.
* نفع آن دسته از سناتورها و دولت آمریکا که لابی مجاهدین هستند چیست؟
گروههای اپوزیسیون مسلح ایران، دو بخش هستند؛ بخشی که آمریکا آنها را به وجود آورده است و بخش دیگر که خود به خود به وجود آمدهاند و بعد توسط آمریکا خریداری شدهاند. هر دو به یک جا راه می برند. پنتاگون تروریسم را به دو گروه تقسیم می کنند؛ تروریستهای خوب و تروریستهای بد و سپس می گویند تروریسم خوب آن است که با منافع ما کاری ندارد.
سازمان مجاهدین هم خودشان به وجود آمدند، ولی خیلی وقت است که خریداری شدند. پس از سقوط صدام، مجاهدین پدرخوانده خود را از دست دادند؛ بنابراین، باید کسی را پیدا می کردند که نقش صدام را ایفا می کرد. باید خود را در معرض فروش می گذاشتند. از جمله بهترین جایی که میتوانستند خود را به معرض فروش بگذارند، بحث انرژی هستهای بود که گفتند ایران سایتهای هستهای دارد. زمانی که این تبلیغ را مطرح کردند، در واقع ظرفیتی از خود به نمایش گذاشتند تا مشتری پیدا کنند.
این تبلیغ چه زمانی مطرح می شود؟ زمانی که «اسکات ریتر»، به عنوان بازرس سازمان ملل، گفت که قرار بود «موساد» این اطلاعات را منتشر کند. ابتدا نماینده آن از «رضا پهلوی» خواست این اطلاعات را منتشر کند اما او نپذیرفت تا اینکه با «علیرضا جعفری» در آمریکا به توافق رسیدند که این اطلاعات را منتشر کند. اما مجاهدین بنا به ذات خود، بحث بود و نبود خودشان را داشتند.
* موضع دولت جدید عراق در قبال مجاهدین چیست؟
مسلما می خواهند آنها را اخراج کنند و تنها به دنبال مکانیزم اخراج هستند؛ البته عوامل بازدارندهای مانند کشورهای خارجی وجود دارند.درحال حاضر تقریبا حدود هزار نفراز آنان به تیرانا آلبانی منتقل شده اند و این روند ادامه دارد.
حضور مجدد خانواده ها در کمپ لیبرتی را چگونه ارزیابی می کنید؟
بدلیل جار و جنجال تبلیغاتی که سازمان مجاهدین با مظلوم نمایی آنرا پیگیری می کند، حضور خانواده ها همانطورکه در رابطه با اشرف کارساز بوده است، در رابطه با لیبرتی نیز موثر خواهد بود، زیرا در عرف بین المللی هیچکس نمی تواند مانع روبط عاطفی میان اعضای یک خانواده شود.
4 مهر 94
۹۴/۰۷/۰۵