سراب مجاهدین

کسانیکه زمانی همه چیزشان بدست سازمان به تاراج رفت خواهان بازگشت اسرای تحت اسارت این سازمان وحمایت از خانواده های آنان برای ملاقات فرزندان خود می باشند

سراب مجاهدین

کسانیکه زمانی همه چیزشان بدست سازمان به تاراج رفت خواهان بازگشت اسرای تحت اسارت این سازمان وحمایت از خانواده های آنان برای ملاقات فرزندان خود می باشند

انقلابی برای احیای مجاهدین یا امحاءِ آنان؟!

يكشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۴۲ ق.ظ
چرا اینهمه فشار را به اعضای خود می آورند؟ هدفشان چیست؟ چرا کماکان برا انقلاب ایدئولوژیک که بیشتر نقش امحاءِ مجاهدین را دارد تا احیای آنان پافشاری می کنند؟ چرا تمام هم و غم مجاهدین بجای بقول خودشان مبارزه با رژیم، مبارزه با اعضاءِ در تشکیلات و خانواده های آنان در خارج از تشکیلات است؟! ...




خودم و صدها نفر قربانی تشکیلات رجوی را می شناسم که تقریباً همگی از هستی ساقط شدند، بخاطر پیروی از افکار و عقاید فرقه ای که هدفی جز نابودی و قتل عام فیزیکی و معنوی انسان ها ندارد. گرچه من خودم زخم خورده سالیان این فرقه جهنمی هستم، اما گاهی اوقات که مطلبی، درد دلی، دل نوشته ای یا مقاله ای از افراد جداشده جدید می بینم، مجدداً علاوه بر یادآوری سالیان درد و رنج و صبوری و شکیبایی به فکر فرو می روم که راستی چرا این فرقه دست به این اعمال می زند؟ هدف آنان چیست؟ تعجب می کنم و گیج می شوم از این همه شرارت و پایمال کردن وحشیانه حقوق و آزادی های انسانی.

بعنوان مثال توجه شما را جلب می کنم به آخرین مقاله از جدیدترین عضو جداشده مجاهدین یعنی آشور ورشی، اهل گنبد کاووس. این قربانی بیرحمی های مجاهدین، که فعلاً آخرین جداشده از کابوس دهشتناک مجاهدین خلق است، 27 سال از عمر مثبت و مفید خود را بپای آنان ریخته است، 19 ساله بوده و الان 47 سال از عمر او می گذرد، او می گوید با وجود سپری کردن 27 سال از عمر و جوانی خود هنوز هم نه تنها سازمان به او اعتماد نداشته، بلکه پیوسته مورد اهانت، شماتت، بازجویی و توهین بوده است، او می گوید پاییدن همیشگی من کار یومیه سازمان بود که ببینند چکار می کنم؟ با چه کسانی ارتباط دارم؟ با چه کسانی حرف می زنم؟ و مدام مرا تهدید کرده اند.
این عضو 47 ساله با 27 سال سابقه عضویت در سازمان تنها مورد و تنها قربانی نیست، بلکه حتی کسانی با قدمت و سابقه بنیانگذاران سازمان و حتی با سابقه هایی بیش از رهبر فعلی فرقه، در کمال تعجب و ناباوری مورد همین توهین ها و اهانت ها قرار گرفته اند و کماکان سؤال من و بهت و ابهام من از میان نرفته است، که چرا اینهمه فشار را به اعضای خود می آورند؟ هدفشان چیست؟ چرا کماکان برا انقلاب ایدئولوژیک که بیشتر نقش امحاءِ مجاهدین را دارد تا احیای آنان پافشاری می کنند؟ چرا تمام هم و غم مجاهدین بجای بقول خودشان مبارزه با رژیم، مبارزه با اعضاءِ در تشکیلات و خانواده های آنان در خارج از تشکیلات است؟! بعد از اینهمه سال که گروه مجاهدین غرق در انواع و اقسام مشکلات داخلی و خارجی است و بجز تعداد معدودی اعضای پیر و سالخورده برایشان باقی نمانده است، اینهمه اصرار بر اجرای نشست های عملیات جاری، نشست های پروژه خوانی و سایر نشست های ریز و درشت با اسامی و القاب عجیب و غریب که حتی من از گفتن نام آنان و یادآوری اسامی آنان وحشت دارم برای چیست؟ چرا حداقل این قلیل اعضای وفادار و وامانده خود را راحت نمی گذارند تا حداقل اندک نامی از فرقه و سازمان مجاهدین خلق باقی بماند؟! آیا رهبری سازمان و اعضای فرماندهی آن نمی بینند که این سازمان با این انقلاب ایدئولوژیک ساختگی و فرمالیستی، در حال از دست دادن آخرین پایه های تشکیلاتی خود می باشد؟! آیا وقت آن نرسیده که بخود آمده و فکر و چاره ای بکنند؟!
1 اسفند 94

    نویسنده: سینا سپهر

منبع: پرونده سیاه 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۲
مانی احمدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی