شعائر فرقه رجوی در ماه رمضان
آنچه که به عنوان کتب و اسناد دینی و مذهبی و هرآنچه که یک مسلمان شیعه
در زندگی خود جهت انجام شعائر و فرایض مذهبی به آن نیاز دارد . در تشکیلات
فرقه ای مجاهدین فقط و فقط یک جزوه چند صفحه ای آنهم کپی و نه اصل است که
در کتابخانه ها و محلی عمومی نیرویی قرار دارد . و البته به دستور رجوی
توسط یکی از تئوریسین های فرقه ای آنطور که سرکرده و رهبر عقیدتی فرقه ایده
آلش بوده نوشته اند .
در فرقه رجوی قرآن هست اما فقط و فقط رجوی حق خواندن و تفسیر آنرا دارد و
البته که در شرایط خاص و برای توجیه استراتژی و تاکتیک های رنگ عوض کردن و
توجیه مزدوری .
من یادم هست هرساله در ماه رمضان رجوی در نیمه ماه رمضان یک نشست عمومی می
گذاشت و در آن یک افطاری را با جمع می خورد ویک نماز را هم پیشنماز جمع می
شد و در آن با صدای گریه وزاری شکلی ، شروع به روضه خوانی می کرد .
اما جالب اینجاست که او از افطار تا سحر وراجی می کرد و آنتراکتی برای نماز
صبح نمی داد و من نمی دانم که این چه نوع مسلمانی است که یک فرد باید مشخص
کند دیگران چگونه و چقدر خداپرست باشند و یا تا چه حد عبادات و شعائر دینی
را به جا آورند و یا اصلا آن فرد مجاز است هروقت دلش خواست تحت عنوان
مصلحت، خداپرستی و انجام شعائر را کنسل و منتفی کند یعنی به زبان ساده یک
حائل بین انسان و خدایش که مثل فیلتر عمل می کند و بنا به خواست خود افراد
را شل و سفت اعتقادی نماید . دقیقأ من یک شیطان مجسم در رجوی دیدم و شاید
هم او خود شیطان باشد .
افراد تشکیلاتی از قدیم و جدید که با سن تشکیلاتی از یک سال تا سی سال و
بالاتر در شعائر عادت به تظاهر و ریا کرده اند و هیچ اعتقاد قلبی و تقوا و
خدا ترسی در وجود خود حس نمی کنند و آنقدر تظاهر و فرمالیزم در شعائر تکرار
کرده اند که دیگر مرزی در ذهن شان به عنوان مرز سرخ اعتقادی نمانده است و
هرآنچه هست خزئبلات فرقه ای و تشکیلاتی صرف هست که کورکورانه به خورد آنها
داده شده است .
وقتی همه برای رجوی نماز می خوانند و روزه می گیرند و شعائر سوری و ظاهری
به جا می آورند در ته قضیه و ماده عمل این چیزهایی می شود که ما سالها دیده
ایم و تجربه کرده ایم .
اولا شعائر در مانورها –عملیات ها –پروژه های کاری چه اجرایی و چه سیاسی و
تشکیلاتی منتفی است و رجوی معتقد است کار وعمل اجرایی خود نماز وشعائر است و
حتی بالاتر و اینگونه فتوای لغو شعائر را می دهد .
بعد همین قضیه به مرور زمان روی تک تک افراد اینگونه عمل می کند .
90% نماز صبح را نمی خوانند و یا حتی در طول نماز های یومیه دیگر یکی صرفأ
در انظار جمع وضوی ناقص می گیرد و تظاهر به وضو می کند تا بقیه فکر کنند او
نماز هم به جا می آورد .
یکی دیگر نماز نصفه و نیمه بدون وضو می خواند تا از خود سلب مسئولیت کند و
یکی هم صرفأ یک مهر نماز می گذارد و در حالت نشسته فقط سلام آخر نماز را به
جا می آورد . چون هیچ کس انگیزه و رغبتی به این گونه شعائر سوری ندارد و
لذا خود بخود به انجام فرمالیزمی خطرناکتر مانند فاکت های یاد شده روی می
آورند و کم کم اعتقادات ایدئولوژیک و مذهبی در افراد مرده و جای آن افکار
غلط و ضد اعتقادی رجوی رسوخ می کند .
تا جایی که مریم رجوی در رمضان سال 69 در تشریح بندهای اولیه انقلاب درونی
می گوید آن خدایی که همیشه امر ونهی می کند (در قرآن) و آدم ها را از قیامت
می ترساند و مار وعقرب و تنبیه های مشابه را به رخ انسان ها می کشاند
خدایی شکنجه گر است و مجاهدین آن خدایی که در قرآن این گونه انسان ها را
شکنجه روحی می کند را قبول ندارند . این نقطه پایان ایدئولوژی رجوی است .
ما دیده و تجربه کرده ایم که در نماز جماعت های ظاهری در فرقه رجوی شیعه
، سنی ، اهل حق ، ارمنی ، زردشتی و... شرکت می کردند بدون اینکه کلمه ای
از نماز و شروط آن در ذهنشان عبور کند صرفأ پشت سر پیش نماز و به دستور
مکبر دو لا و خم و راست می شدند و این تناقض بزرگی بود . اما توجیه رجوی از
نماز جماعت و فلسفه آن در فرقه این گونه بود : او می گفت در یک گروهان
نظامی ممکن است از مسلمان شیعه و سنی – ارمنی و یهودی و اهل حق و سایر فرقه
ها سرباز ها در یک صف به خط شوند و به دستور یک فرمانده نظام جمع و حرکت
به چپ و به راست انجام می شود و آن ایدئولوژی نظامی است و وحدت می آورد و
ما هم در شعائر و انجام آن این کار را می کنیم و نماز جماعت هم یک ضرورت
این چنینی دارد .
درواقع رجوی از شعائر و دین و مذهب و اصول آن فقط و فقط برای پیشبرد اهداف فرقه ای منفعت می برد و ذره ای به اصل ماجرا کاری ندارد .