مسعود رجوی رهبری فرقه مجاهدین،
سالهاست که مخالفین مبارز خود را متهم می کند که شما در حین زندان و یا بعد
از بریدن از فرقه، به مردم پشت کردید و یا این که همراه ماشین گشت، وسط
نشستید و مامورین را در لو دادن و دستگیری همرزمان تان، کمک و همیاری
کردید. او این ترفند را سالهاست به کار می گیرد و ادامه می دهد تا آنجا که
از یک خط و تبلیغات سازمانی، در نوشته های اعضای شورا نیز زیاد دیده می
شود.
بر اساس تجربه ای که از سیاست تبلیغاتی
مجاهدین وجود دارد، آنان این خط را جهت پیشگیری از انتقاد مخالفین، تحقیر و
سرکوب اعضاء و همچنین فرافکنی در راستای معکوس جلوه دادن آنچه که رهبری
سازمان به آن متهم است، پیش می برند.
فرقه
مجاهدین، در ابتدا و به ویژه بعد از ضربه سال ۱۳۵۱ توسط ساواک، از وسط
نشینی مسعود رجوی رهبری اتوماتیک مجاهدین، پا گرفت و تا امروز نیز ادامه
دارد. نگاهی به شاهدان و دست اندرکاران آن روز، گویای این مدعاست که مسعود
رجوی به خاطر بالا نشستن، از وسط نشینی آغاز کرد و تا امروز نیز ناچار است
در ارتباط با مخالفین و دشمنان و مردم، همواره وسط نشینی کند.
Terror Ferghe matn
اعترافات
هوشنگ ازغندی؛ گفت و گوی پرویز ثابتی با عرفان قانعی فرد در کتاب در دامگه
حادثه؛ گفت و گوی پرویز معتمد با ایرج مصداقی در مقاله ای تحت عنوان (جنگ و
گریز ساواک با چریک افسانه ای حمید اشرف از نگاهی دیگر)؛ اعتراف عباس
داوری با یک عضو شورای مجاهدین در سال ۶۰؛ اسناد و دست نوشته های مسعود
رجوی که از بازجویی های ساواک به جا مانده و موارد دیگر، جملگی تاکید دارند
که مسعود رجوی رهبری مجاهدین، در ابتدای امر از لو دادن همرزمان خود به
ویژه محمد حنیف نژاد رهبری وقت سازمان، شروع کرده و در غیاب رهبران سنتی
مجاهدین، اتوماتیک رهبر شده است. کسانی که در بالا نام برده شد، کسانی
هستند که امروز در قدرت نیستند و در راستای توجیه قدرت و خراب کردن مخالفین
شان، افشاگری نمی کنند.
مسعود رجوی سیاست
تبلیغاتش را طی ۴۰ و ۵۰ سال اخیر مدام طوری کوک کرد تا همواره پیراهن خود
را به تن مخالفینش بکند و با این ترفند ضمن معکوس جلوه دادن گذشته اش آنها
را تحقیر و سرکوب بکند.
جالب اینجاست که
مسعود رجوی رهبری فرقه، وسط نشینی و یا لو دادن و جاسوسی و دشمنی و نفاق و
سر به نیست کردن مخالفین و دشمنانش را در هیچ دوره ای کوتاه نیامد و از
اصول مشروع مبارزه می داند. او در سیاست داخلی از ابزارهای مختلفی که به
چنگ می آورد، مخالفین و موافقین خود را زیر تیغ دشمن و تورهای نظامی و
اطلاعاتی، قال می گذاشت و رها می کرد تا باصطلاح خودش از کشته ها دکان شهید
و از زندانیها دکان تبلیغات و مظلوم نمایی بسازد. او هرجا که به زعم خودش
به بهانه جنگ و مبارزه، مستقیماً توان حذف موافقین و مخالفینش را نداشت، از
طریق جنگهای واقعی و مصنوعی و ماموریتهای انتحاری و تورهای نظامی و پلیسی و
تلفن و تلویزیون و تبلیغات، منویات خود را در راستای حذف مخالفین و
شهیدسازی و زندان سازی موافقینش به پیش می برد.
او
در حیطه خارجی و در ارتباط با دشمنان و مردم نیز از دشمنان خارجی و
سرویسهای مختلف کمک می گرفت و در این رابطه خود را به مثابه جاسوس و مزدور
ارزان قیمت به دامن هر دشمن و دولتی که درگیر جنگ و نزاع با حکومت ایران
بودند، آویزان می کرد و این امور هیچ گاه متوقف و تعطیل نشده است.
او
در ارتباط با مخالفین و جداشدگان نیز از ابزارهای مختلف سرکوب استفاده
کرده است که در مواردی استفاده از سرویسهای امنیتی کشورهای خارجی و توسل
جستن به قانون نیز بوده و تعداد زیادی از جداشدگان را به بهانه مزدور و
جاسوس، پاپوش ساخته و به دام انداخته است.
Hamid Ali matn
او
وسط نشینی را که از ابتدا شروع کرد و نانش را خورد تا امروز نیز در ارتباط
با هر کس و قدرت دیگر و در راستای معکوس جلوه دادن گذشته خود و سرکوب
دیگران، به کار گرفته است.
او روزی که وسط
دوستانش در عراق نشسته و علیه دشمنانش جاسوسی می کرد و چون زبان عربی نمی
فهمید، افسر عراقی، پیشنهاد کرد تا یک زن عراقی به تو بدهیم که زبان عربی
را بهتر یاد بگیرید. افسر عراقی، نمی دانست که او تنها در عرصه جاسوسی و لو
دادن و فریب و دغل، وسط نشین نیست، بلکه همانند بسیاری از دیکتاتورهای
بیمار و رهبران فرقه خود را وسط زنان قربانی قایم کرده و مصون نگه داشته
است.
او دجالیت و فریب و سوء استفاده را به
جایی رسانده که به نام مبارزه و آزادی، زنان را از همسران شان جدا و آنان
را برهنه مورد انواع و اقسام بهره برداری جنسی و غیره قرار می داد به بهانه
این که از این طریق زنان نگونبخت را ارتقاء داده و به بهشت خواهد فرستاد.
یکی از زنان قربانی نقل می کند، مسعود رجوی با لباس زیر وسط زنان برهنه می
نشست و برای هر کدام یک تا دو دقیقه فرصت بیشتر نداشت. این در حالی بود که
مردان قربانی، خواجگان و گزمگان و نگهبانان حرم، دقیقه و ثانیه که سهل است،
جسارت لذت در خواب را نیز نداشتند.
لهذا
وقتی که همه چیز جنگ و مبارزه به اینجا ختم شد و رهبری فرقه در فرار به جلو
به نیروهایش اعتراف کرد که من مسئول دنیای تان نیستم، بلکه مسئول آخرتان
هستم و همه شما را به بهشت می فرستم، این در حالی است که از ابتدا چنین قول
و قراری نبود و هیچ مادری فرزند خود را برای فرستادن به بهشت به دنیا
نیاورد و تیمار نکرد و شبها بر بالینش لالایی نخواند. کسی که مدعی است می
تواند بهشت را پیش فروش کند، طی ۵۰ سال اخیر مستمراً از بهشت فراری بوده
است.
مسعود رجوی رهبری فرقه مجاهدین، در
شرایطی از وسط نشینی مخالفینش قال و مقال می کند که احیاناً اگر چنین چیزی
بندرت اتفاق افتاده باشد، از تبعات و هزینه جنگ و جنگ چریکی بوده و اتفاق
عجیبی نیافتاده و در جنگ نان و حلوا پخش نمی کنند. در حالی که میلیاردها
دلار سرمایه که البته همه اش از جیب مردم ایران نبود، ولی دهها هزار خون که
همه اش از جیب مردم ایران رفته است، بخشی از هزینه های وسط نشینی مسعود
رجوی رهبری فرقه مجاهدین، است. این وسط نشینی همچنان در عرصه داخلی و
خارجی، ادامه دارد و از مردم ایران و جهان هزینه می گیرد.